
پیدا و پنهان ورود سهام عدالت به بورس
با آزادسازی سهام عدالت نزدیک به 50 میلیون نفر وارد بازار سرمایه شدند. در همین روزهای اول اخباری در مورد مزایای دارندگان این اوراق منتشر شد. مزایایی مانند اعطای کارت اعتباری که در صورت اجرایی شدن برای نخستین بار ایرانیان میتوانند از مزایای کارت اعتباری استفاده کنند. گرچه اخباری در مورد ارزش 15 تا 16 میلیونی این ارواق منتشر شده است ولی پیشتر بر اساس محاسبات هر کدام از برگههای سهام عدالت 10 تا 12 میلیون تومان ارزیابی میشد.
گرچه پیشبینی میشد بسیاری به دلیل مشکلات مالی در دوران کرونا به فروش برگههای خود روی بیاورند اما آمارها نشان میدهد تا کنون تنها 100 هزار نفر از این موقعیت استفاده کردند. البته سردرگمی مردم دلیلی بر تعداد پایین سهامهای فروخته شده است و البته هنوز از طریق بانکها فرصت فروش باقی است.
به هر حال احتمال دارد بخش بالایی از این سهامها وارد بازار بورس اوراق بهادار شود. مهمترین سوال این است که ورود این حجم از سرمایه و سهام چه تأثیری بر بازار سرمایه کشور میگذارد؟ به نظر میرسد با افزایش نفود بورس باید منتظر تحول تازهای در اقتصاد ایران باشیم.
فشار سهام عدالت بر روی شرکتها
ارائه سهام عدالت و آزادسازی آن یک بازی برد-برد برای دولت و سهامداران است. از سویی دولت میکوشد کسری بودجه خود را از طریق بورس جبران کند و از همین روی بورس اوراق بهادار رجوع کرده است. از سوی فشار زیادی بر شرکتهای موظف به پرداخت سهام عدالت وارد میشد و آنها ملزم به پرداخت 33 درصد سهام خود به کارگزارانشان شدند. به گفته علی رحمانی مدیرعامل اسبق بورس تهران «در بررسی که اخیراً داشتم، متوجه شدم دهها شرکت واگذارشده به طرح توزیع سهام عدالت هستند که نسبت بدهی به داراییهایش صفر است. یعنی تمام منابع آن شرکتها از محل سرمایه و پساندازهای شرکتی که در قالب سود انباشته و اندوخته بوده است، محقق میشود.»
البته دولت یازدهم تعهدات دولت قبلی را در مورد سهام عدالت زیر پا گذاشت. یعنی برای افرادی که تخفیف 50 درصدی برای آنها در نظر گرفته شده بود سود بر اساس میزان مستهلکشده تخصیص داده شد و ارزش برگهای سهام یک میلیون تومانی به نصف رسید. یکسری از سهمها را هم از پورتفوی سهام عدالت خارج کرد که میتوان به سهام پالایشگاهها اشاره کرد.
حال با ارائه سهام عدالت در بورس این امکان ایجاد میشود که نه تنها بار مالی از دوش شرکتها برداشته شود بلکه با سهامداران با خرید و فروش سهام خود به درآمد بیشتری نیز دست پیدا کنند. از طرفی نیز شاخص کل بورس بسیار بالاتر شرایط حال حاضر خواهد رفت. منتها چالشهای زیادی در این زمینه وجود دارد. نخستین آنها نبود امکان آموزش همگانی در مورد راهکارهای تحلیل بورس و مدیریت ریسک داراییها است. پیش از این نیز عدم اطلاع سهامداران از روشهای تحلیل بورس مشکلی اساسی در بورس ارواق بهادار بود. همچنین یکطرفه بودن بورس ایران و نبود امکان خرید اعتباری مشکل دیگری است که بورس تهران را نسبت به بورسهای معتبر در موقعیت پایینتری قرار داده است.
کارت اعتباری به جای سهام عدالت
با توجه به اینکه اکنون ارزش سهام عدالت بین 10 تا 15 میلیون تومان است، میتواند از یک طرف فشار مالی را بر دولت کاهش دهد و از طرف دیگر، برای بخشی از مردم، تسکینی در برابر فشار تورم باشد. هدف اول، کاستن فشار مالی بر دولت و هدف دوم کمک به بخش نیازمند جامعه بوده است. با این حال، به نظرم در طراحی مدل واگذاری، دولت دچار اشتباه شده است. بهترین روش واگذاری این است که بیشترین پول را عاید سهامداران کند. مثلاً میتوانستیم به جای اینکه به هر نفر 100 سهم بدهیم، از طریق همانETF، سهام را بلوکی میفروختیم و عواید آن را در ETF میآوردیم.
راهکار دوم کارت اعتباری است و با گفته شده است که از هفته بعد با حمایت و موافقت دولت و بانک مرکزی، کارت اعتباری در اختیار دارندگان سهام عدالت قرار میگیرد. با این تصمیم سهامداران مجبور به فروش زودهنگام سهام با ارزش خود نیستند و بورس هم از تلاطم و نوسان در امان می ماند.
طبق اعلام سخنگو ستاد راهبری سهام عدالت، ۳۰ درصد سهام سهامدارانی که روش مستقیم را انتخاب کردهاند از فردا در پرتفوی بورسی آنها قرار میگیرد و سهامداران میتوانند آن را معامله کنند. این ۳۰ درصد سهام براساس آخرین ارزش سبد سهام عدالت در بورس، برای سهامدارانی که برگه یک میلیون تومانی دارند معادل چهار میلیون و ۸۰۰ هزار تومان و برای سهامدارنی که سهام ۵۳۰ هزار تومانی دارند معادل دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است.
بورس چه تغییری میکند
بازار سرمایه، یک سرمایه بزرگ است، یک زیرساختی تشکیل شده که نهادهای مالی و افراد تحصیلکرده را گرد هم آورده تا اکنون بتوانند نقدینگی را مدیریت کنند. در سال 85، اگر روزی چهار میلیارد تومان معامله در بازار میشد، آن روز یک روز خوب و ویژه بود. اما اکنون به ارقام بالای 10 هزار میلیارد تومان در روز رسیدهایم. بنابراین شأن بازار و اعتماد اجتماعی مساله مهمی است.
اما با این روش که به همه افراد سهام خرد میدهیم، ممکن است صفهای فروشی در بازار تشکیل شود و هیجان منفی را به بازار تزریق کند، در حالی که ما میتوانیم عرضه بلوکی انجام دهیم یا حتی به خریدار، از طریق بانک وام دهیم تا آن پول به سهامدار عدالت برسد. ضوابط سفت و سختی هم به لحاظ اهلیت خریدار بلوکی وجود دارد. در حالی که با روش عرضه خرد، اشخاصی که بخواهند سهام بلوکه خریداری کنند، میتوانند به شکل خرد سهام را جمع کنند و اتفاقاً این روش بیشتر به نفعشان است، چراکه کنترلی بر آن وجود ندارد. سهام عدالت یک ارزش کنترلی و مدیریتی هم دارد، وقتی خرد میکنیم صرفه مدیریتی آن از بین میرود. مهم است که این ارزش کنترلی حفظ شود.
در حال حاضر 11 میلیون کد سهامداری داریم، حدود 50 میلیون کد جدید هم میخواهیم صادر کنیم. چنین تجربهای تاکنون سابقه نداشته است که دولتی به این تعداد، کوپن سهامداری دهد تا مردم وارد بورس شوند. این درحالی است که ما از سه و نیم ساعت سیستم معاملات استفاده میکنیم البته به تازگی این ساعات بیشتر شده است. میتوانیم عرضه سهام را به زمانهای مختلف تقسیم کنیم.
البته ما در هسته معاملات مشکل نداریم، چراکه اگر بخواهید بلوکه واگذار کنید، تعداد معاملات بسیار کاهش مییابد و هیچ اتفاقی هم برای هسته معاملات نخواهد افتاد. در بسیاری از کشورها، مانند اندونزی بسیاری از مردم از طریق صندوقها سرمایهگذاری میکنند. باید در انتخاب مدل واگذاری دقت بیشتری به خرج دهیم. با انتخاب مدل مناسب، مشکلی برای هسته معاملات هم رخ نمیدهد. اما به دلیل اینکه نهادهای واسط را خوب جا نینداختهایم، بسیاری از مردم مستقیم وارد بازار شدند که لزوماً رویکرد خوبی نیست.
در آمریکا که بزرگترین بازار سرمایه را در دنیا دارد، نهادهای واسطهای پولهای خرد مردم را سرمایهگذاری میکنند، اما مردم مستقیم سهامدار نیستند. در آمریکا مردم به دقت نحوه سرمایهگذاری نهادهای بزرگ مانند صندوقهای بازنشستگی را رصد میکنند، اما به شکل مستقیم کمتر به خرید و فروش سهام میپردازند.