
پنج چیزی که در قرنطینه آموختم
در این روزهایی که نگرانی از ویروس کرونا فروکاسته و متاسفانه مبتلایان به بیماری کووید 19 افزایش یافتهاند، بسیاری از مردم به مشاغل خود برگشتهاند. رستورانها و کافهها دوباره بازشده، کارمندان دولتی در ادارت خود مستقر شدند و خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ به مانند دروان پیش از کرونا پر از جمعیت است.
ممکن است برخی از اینکه اقتصاد و زندگی جریان دوباره جریان یافته خشنود باشد اما راستش صادقانه بخواهم بگویم شخصاً تجربه دوران قرنطینه را ترجیح میدهم. آنچه من از تجربهای جمعی و هولناک مانند ویروس کرونا میخواهم این است در خاطره جمعی ایرانیان بماند و از آن برای توسعه و بهتر شدن سود ببرند. آیا ما توان استفاده از تجارت هولناک را داریم؟ امیدوارم داشته باشیم.
اکنون که زندگی اندک اندک شروع میشود از شما دعوت میکنم به پنج چیزی که در سه ماه دوران قرنطینه آموختم توجه کنید. قرنطینه نگاه من به زندگی و کسب و کار را تغییر داد امیدوار اشتراک گذاری آن با شما موجب شود شما نیز از این تجربیات بهرهمند شوید و آن را در زندگی و شغل خود به کار بگیرید.
1. چیزهای کوچک تفاوتهای بزرگی را ایجاد میکنند
وقتی جریان زندگی آرام میگیرد شما به نکات ظریف دقت بیشتری میکنید. چیزهایی که معمولاً در روند پرشتات آنها را نادیده میگرفتید یا اصلاً در نظرتان نمیآمد. همسرم چشم من را بر روی این نکات کوچک باز کرد. وقتی که در هر چیز کوچکی نکته ظریف و زیبایی را میدید و زیبایی عکسها و مناظر را با همدیگر به اشتراک میگذاشتیم.
همینطور بود برخی از مشاغلی که با تفاوتی اندک توانستند در این دوران هولناک زیبایی و امید را به خانهها بیاورند و اطمینان و اعتماد را نصیب ببرند. منظورم فروشگاهی است که همیشه از آن خرید میکنید و با تونل ضدعفونی و کارکنان یونیفورم پول یکدست و ماسک و ابزار نظافت موجب شدند که تمام خرید سه ماه را ما از آنها انجام دهیم.
همچنین است رستورانی که از آن خرید میکنیم که در هر سفارش با پک دستمال الکلی و برگه هشدارهای کرونایی نظر ما را جلب کرد. این روشی بود که همه رستورانها میتوانستند انجام دهند اما مدیریت آنجا با یک محاسبه روانشناختی و هزینه-فایده درست فروشگاه خود را در دوران ضرر همه کسب و کارها نجات داد.
کسب و کارهای دیگری هر یک بر حسب مورد میتوانستند با خلاقیتهایی در زمینه دورکاری، حضور در پلتفورمهای فروش آنلاین و مانند آن از این دوران سخت گذر کنند. شاید این تجربه موجب شود کارفرمایان به برخی از این نکات ریز بیشتر توجه کنند.
2- مهربانی پاسخ میگیرد
شاید فکر کنید مهربانی در بازار بیرحم جایی ندارد. سخت در اشتباهید. حداقل تجربه کرونا به من نشان داد که مهربانی به همه ابنای بشر میتواند جهان را دگرگون کند. آنچه ما در این جهان نداریم و باید روی آن سرمایهگذاری کنیم تسلیحات بیشتری نیست، جهان به اندازه کافی تسلیحات کشتار دستهجمعی، انسانهای دشمن خوی و پرخاش جوی دارد. آنچه کم است و تمامی تاریخ هنر و ادبیات نبود آن را با صدای بلند فریاد میزند نبود شفقت و مهربانی است.
در این دوره با دیدن نمونههایی از مهربانی در مردم خودمان به واقع متحیر شدم. پرستاران که در شیفتهای بلندمدت (به دلیل کمبود پرستار در نظام درمانی کشور) با بیماران روبرو میشوند و پزشکانی که پیش از این با انتقادهای مختلفی در مورد حقوقهای خود روبرو بود (که البته این انتقاد همچنان وارد است) امروز به قهرمانان واقعی مبارزه با کرونا مبدل شدهاند.
در این دوران مهربانیهای دیگری از طرف خانواده، دوستان، اینترنت و حتی شرکتها روبر شدیم. شرکتها و مشاغلی که به نیروی انسانی و مشتریان خود را نه به شکل عناصر و اعداد که در نمودارها و چارتهای انتهای فصل مالی میآید بلکه به شکل انسانهایی می بیند که در پایان همه چیز شرکت به آنها وابسته است. به قول پل کروگمن برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2008 اقتصاد علم روابط پولی نیست، اقتصاد علم ارتباط انسانها است.
3- زمان در دست خودتان است
قبل از قرنطینه همیشه از این شکوه داشتم که زمان کافی برای خیلی از علاقمندیها و کارهایم ندارم. میخواستم هر روز کتاب بخوانم، آموزشهایی ببینم و توانمندی خودم را بالا ببرم، با خانوادهام وقت بیشتری صرف کنم. حتی میخواستم زمانی را به بطالت بگذرانم و این بطالت چه چیزهایی به من آموخته است. فکر کردن این سختترین کار دنیا در زمان بطالت من انجام میگیرد. در ساختار شغلی کشور ما و شاید در بسیاری از جاهای دیگر چیزی به نام آموزش حین کار و تعریف نشده است و کارمندان و کارشناسان با آخرین فراوردهها حرفه خود آشنا میشوند. این مهم در بسیاری جهات در کشور عزیزمان بر عهده خود شخص نهاده شده است. قرنطینه و اینترنت پرسرعت فرصت خوبی برای آموزش بود و از آن میشد بهرهها برد. کارفرمایان با اعطای وقتی برای بطالت و وقتی برای آموزش به کارمندان به توسعه بهرهوری در مجموعه خود کمک بزرگی خواهند کرد.
4- تغییر غیرقابل اجتناب است
بسیاری از دوستان من از تغییر به وجود آمده در زندگی خود دل نگران بودند. اما تغییر در دنیای امروز اجتناب ناپذیر است. مخصوصاً مخاطرات ویروسی که هشدار آن پیشتر داده شده بود و در آینده نیز احتمالاً (شاید به مراتب شدیدتر) دامن گیر جهان خواهد شد. به همین دلیل باید شرایط جدید جهان را پذیرفت. جهان بعد از کرونا با جهان پیش از آن متفاوت است و کسب و کار بعد از کرونا نیز. شاید تاکید زیاد دولتیان به استفاده از ابزارهای بازار دیجیتال نشان از همین توجه و آگاهی دارد.
آنچه میتوان در مورد آینده مطمئن بود تنها عدمقطعیت همراه با آن است. شاید کسب و کارها نیز در مواجهه با این عدم قطعیت محافظهکارتر شوند و به راهکارهای باثباتتری روی بیاورند. باید نشست و تاریخی که جلوی چشمان ما ورق میخورد را به نظاره نشست.
5- مهمترین چیز در زندگی مادی نیست
شاید این گفته کمی کلیشهای باشد اما در این روزها همسران وقت بیشتری را با یکدیگر گذراندند و بچهها نیز بیشتر آغوش والدین را تجربه کردند. در تمام دوران کاری ام روز و شب در حال کار بودم و شبها تا دیر وقت در دفتر میماندم و حتی روزهای تعطیل را به کار میپرداختم. این تجربه انسانی با خویشان و خانواده چیزی بود که در تمام این مدت از خود محروم کرده بودم. تجربه قرنطینه نشان داد زندگی به معنای کار و کار و کار و آن پول اندک آخر ماه نیست، بلکه روابط انسانی و دوست داشتن و دوست داشته شدن است. امیدوارم این تجربه ادامه یابد و دایره عمق روابط ما گسترش یابد.