فضای مجازی و کسب و کارهای آینده ایران

فضای مجازی بازی کسب و کار را در ایران تغییر داده است. این فضا هم موقعیت‌های جدیدی را ایجاد کرده است و با ارسال پیام‌های اشتباه ریسک بازار را افزایش داده است.

امروز بازار ایران 137 درصد رشد داشته است و دلار نقش اساسی در افزایش تورم دارد. عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی فضای مجازی را یکی از مقصران اصلی افزایش قیمت ارز در بازار می‌داند. این اولین بار نیست که فضای مجازی در کشور محکوم می‌شود. هم‌اکنون در پی ابلاغ مجازی قانونی اعلام قیمت خودرو در فضای مجازی ممنوع است. مصطفی قلی خسروی، رئیس کانون مشاوران املاک تهران نیز فضای مجازی را متهم اصلی افزایش قیمت مسکن در کشور می‌داند.

آدرس غلط در مشکلات اقتصادی

واقعیت اینکه در نبود تحلیل‌های جامع و منابع قابل اعتماد، اقشار مردم تحت در جو روانی ایجاد شده ناشی از سیاست‌های دولت و بنا به تجربه قبلی اسیر اخبار می‌شوند. در جو روانی امروز حتی گفته‌های و پیام‌های رئیس بانک مرکزی در صفحه شخصی خود منجر به تشنج در بازار می‌شود. عبدالناصر همتی در واکنش به افزایش قیمت‌ها تا کنون چندین پست تلگرامی منتشر کرده است. منتقدان به این رفتار رئیس بانک مرکزی اشکال وارد می‌کنند و می‌گویند هر گاه وی پستی را در صفحه شخصی خود انتشار داده است قیمت دلار افزایش یافته. روسای پیشین بانک مرکزی کمتر اظهارنظر عمومی می‌کردند چرا که هر گفته آنان ممکن بود بر حساسیت بازار دامن بزند. اما همتی خود متوجه این نقدها است اما روش جدیدی را انتخاب کرده تا از فضای مجازی برای کاهش التهاب و انتقال پیام‌های درست بهره ببرد. «در شرایطی که نیاز به صحبت بنده باشد، ترجیح میدهم صحبت های دقیق و فکر شده را از طریق صفحه شخصی خودم برای اطلاع مردم منتشر کنم.»

بهار پرالتهاب 99 دامن مسکن را هم گرفت و بسیاری باز نوک پیکان انتقادات خود را به سمت فضای مجازی گرفتند. به گفته مهدی سلطان محمدی، کارشناس بازار مسکن در گفتگو با فرارو، تورم مسکن سه دلیل عمده دارد. نخستین عامل رشد تورم در کشور است که بر روی مسکن نیز تأثیر گذاشته است. بازار مسکن در از ابتدای سال 44 درصد و اجاره 40 درصد تورم داشته است و این تورم در راستای تورم کلی در کشور است.

عامل دوم به نظر این استاد دانشگاه اپیدمی ویروس کرونا است. در چنین وضعیتی عرضه و تقاضای مسکن با کاهش روبرو شد و در پی آن قیمت مسکن به شکل جهشی بالا رفت. سلطان محمدی سومین دلیل را به کاهش نرخ بهره یا سود سپرده بانکی نسبت می‌دهد. «در شرایطی که تورم حداقل ۳۰ درصد است شما نرخ بهره را به ۱۵ درصد کاهش می‌دهید، در عمل نرخ بهره منفی ۱۵ درصد می‌شود، چرا که در واقع ارزش پول مردم در بانک کاهش خواهد یافت با توجه به نرخ تورم و در چنین وضعیتی نیز معلوم است که سپرده‌ها از بانک‌ها خارج می‌شوند و بازار مسکن به عنوان مطمئن‌ترین بازار میزبان این نقدینگی خواهد بود.»

بنابراین مشکل از اطلاعات و شفافیت در فضای مجازی نیست بلکه فضای مجازی بازنمودی از جو روانی و متشنج اقتصاد ایران است که پیشتر ایجاد شده است. گو اینکه امروز با اصلاح برخی سیاست‌ها در فضای خودرو قیمت این کالا ثباتی نسبی پیدا کرده است. و یا با اصلاح رویه‌هایی در بازار مسکن از جمله اعلام اجرایی شدن مالیات بر خانه‌های خالی بازار اجاره و مسکن که در خرداد و اردیبهشت متشنج شده بود بهبود یافت.

پیداست که بر خلاف نظر فعالان بازار، کارشناسانی که منفعت شخصی از وضعیت نمی‎برند هیچ‌کدام فضای مجازی را متهم اول افزایش قیمت‌ها و تشنج در بازار نمی‌دانند.

آیا فضای مجازی کاملاً بی‌تقصیر است؟

بسیاری شبکه‌ها و کانال‌ها در فضای مجازی تحلیل‌هایی تبلیغی به شکل رپرتاژهای آگهی متناسب با خواسته‌های صاحبان ثروت ارائه می‌دهند. این انتفادی است که به شبکه‌های اجتماعی بیشتر وارد است و سایت‌های خبری و تحلیلی نیز به آن دچار شده‌اند. نشریات و سایت‌ها در ایران یا تابع نهادهای دولتی هستند که در چنین صورتی باید مصالح قدرت را پاس دارند و دست به خود سانسوری بزنند و یا سیاست‌های دولتی را تبلیغ و تصدیق کنند و یا نشریات خصوصی هستند که درآمدهای خود را از منبع آگهی و رپرتاژ تهیه می‌کنند. به دلیل وابستگی آنها به بخش خصوصی و صاحبان ثروت، این بخش از رسانه‌های کشور نیز نمی‌توانند تحلیل‌های درست و دقیقی از شرایط کشور ارائه دهند. این نقد به همه رسانه‌های کشور وارد است، چه مطبوعاتی که در دکه‌های روزنامه فروشی منتشر می‌شود و چه سایت‌های اینترنتی و چه شبکه‌های اجتماعی.

در فضای حال حاضر کشور برخی از سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای دیده شدن به عملیات سئو و تولید محتوا عامه پسند روی آورده‌اند که تحلیل منطقی و دورنگری را به خوانندگان و بینندگان خود ارائه نمی‌دهند و از این بابت به گفته محمدحسین ادیب، تحلیل‌گر اقتصادی «فضای مجازی ایران مظاهر عمیقی از زود باوری دارد و با تحلیل یک خطی همه دارایی‌اش را تقدیم می‌کند.» تقلیل پدیده‌های پیچیده به تحلیل‌های تک خطی خصوصیت بارز فضای رسانه‌ای کشور و بالاخص رسانه‌های مجازی شده است.

نبود ژورنالیسم حرفه‌ای به ویژه در فضای مجازی مقالات و محتواها موجب شده است مطالب تنها برای خوشایند سه گروه نوشته شود: ارباب قدرت، ارباب ثروت و خوانندگان بی‌حوصله. در این فضا تحلیل و نقد اساسی به محاق رفته است.

بحران‌های اقتصادی کشور در فقدان ژورنالیسم حرفه‌ای

در نبود ژورنالیسم حرفه‌‌ای کشور را چه بحران‌هایی روبرو است؟ این سوالی است که بایستی با نگاه نمونه‌های موفق ژورنالیسم در اروپا و آمریکا پاسخ دارد. در مطالعه و مشاهده مطالبی که تنه به گزارش‌های جامع دولتی و مقالات علمی می‌زند درس‌هایی آموخته می‌شود که فقدان آن در شرایط بحرانی برای کشور بسیار آسیب رسان شده است.  

به فهرست بحران‌های اقتصادی کشور نگاهی بیندازیم:

نخستین چالش جهانی شدن و ورود کالاهای ارزان خارجی به ایران بسیاری از کسب و کارها را کساد کرده است. این موضوع حتی در بخش کشاورزی امروز دیده می‌شود. صنعت سنگ و سرامیک ایران یکی از صنایع بین‌المللی کشور است و با این همه باز با ورود بی‌رویه کالاهای وارداتی روبرو هستیم.

دومین چالش بازماندن تکنولوژیک ایران از جهان صنعتی است. تحریم‌ها و دوری ایران از تحولات جهانی عرصه را برای صنعت ایران تنگ کرده است.

سومین چالش کارآفرینی بنگاه‌های کوچک و خویش فرما است. در شرایط غیرمولد و قشر متوسط که به دلایل اقتصادی بیش از پیش صرفه جویی در پیش گرفته است این گروه بیش از دیگران ضربه می‌خورند.

آسیب گسترده به محیط زیست به عنوان یکی از منابع توسعه پایدار بحران چهارم است. امروز در تمامی ابعاد محیط زیست ایران با آسیب روبرو است.

بحران پنجم کاهش صادرات نفت به عنوان منبع 80 درصد ارز کشور است. سال‌ها است اقتصاد بدون نفت تبلیغ می‌شود و کمترین گامی در این راستا برنداشته تا امروز در عمل به دلیل تحریم‌ها با مشکل کاهش صادرات روبرو هستیم. مضاف بر اینکه تولید انرژی در جهان در گردشی پارادایمی از انرژی‌های فسیلی به سرعت به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر روی آورده است.

بحران ششم به بحران نقدینگی در کشور و رشد پول بانکی و بین‌بانکی بازمی‌گردد. این رشد بیش از رشد کالا و خدمات است. از یکسو تقاضا به سبب قطع صادرات نفت و سقوط قیمت نفت به شدت کاهش یافته و از سوی دیگر نقدینگی از ١۶٠٠ هزار  میلیارد تومان در پایان سال ٩۶ به ٢۴٩٠ هزار  میلیارد تومان رسیده و تا پایان سال به ٣٠٠٠ می رسد یعنی دو برابر شده این عدم تعادل به تورم منجر شده است.

بحران دیگر به ریسک بالای سرمایه‌گذاری در ایران بازمی‌گردد. دوران بازگشت سرمایه بر اساس عایدی سالانه سرمایه گذاری بسیار بالا است و این موضوع انگیزه سرمایه‌گذاری را تضعیف کرده است.

بحران هشتم بحران آموزش و پرورش است. در سیستم آموزشی درس‌ها و آموزش‌هایی به نسل جوان داده می‌شود که به درد امروز و فردای آنها نمی‌خورد. مهارت‌ها در این سیستم مدنظر قرار نمی‌گیرد و خلاقیت و ملزومات زندگی در دنیای امروز درس داده نمی‌شود. مافیای کنکور تنها هدف آموزش و پرورش را کلاس‌های درس و کلاس‌های خصوصی می‌داند تا دانش آموزان اغلب سرخورده از کلاس‌های پرفشار را به دانشگاه‌هایی بفرستد که آنها نیز چیز زیادی برای آموزش به نسل جوان ندارند. به عبارتی در عقلانی‌ترین نهادهای کشور یعنی آموزش و پرورش و آموزش عالی به سنتی‌ترین و غیرعقلانی‌ترین شکل ممکن به نوجوانان درس داده می‌شود.

بحران نهم به فصای سوداگرانه در کشور رجوع دارد. به گفته کارشناسان 100 شخصیت حقیقی و حقوقی با ثروت های بالای ١٠٠٠ میلیارد تومان در کشور  وجود دارد که با چند تلفن با هم هماهنگ می‌شوند و می توانند قیمت کالایی را چند برابر کنند. این گروه فضای مجازی را هم در خدمت خود دارد و تحلیل‌های فنی و تکنیکال را بدون توجه به ارزش ذاتی کالا ارائه می‌دهند.

بحران دهم تغییرات بین‌الملل است. رسانه‌های ایران و بسیاری از سیاست‌مداران کشور هنوز تحت تأثیر فضای جنگ سرد قرار دارند و نظام جدید بین‌الملل را درک نکرده‌اند. به گفته آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان «ما با این تصور بزرگ شده ایم که ایالات متحده همواره می‌خواهد ابرقدرت جهانی باشد. اگر آمریکا با خواست خود می‌خواهد از این نقش خداحافظی کند، باید واقعا در موردش فکری بنیادین بکنیم.» این تحلیل مرکل جهان را با خلأ قدرت روبرو می کند که بوسیله دیگران پرخواهد شد. در اروپا شدیداً هزینه‌های تأمین اجتماعی بالا است و اگر بخواهد در بازی اقتصاد حضور داشته باشند باید از رفاه اجتماعی خود بکاهند. این رویکرد به منزله کاهش رفاه اجتماعی و سربرآوردن گروه‌های راست افراطی است. افکار عمومی در مقابل کاهش رفاه اجتماعی در این کشورها مقاومت می‌کنند.

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید!