روانشناسی اجتماعی قیمت دلار

سرنوشت دراماتیک ارزش ریال در ایران می‌تواند کتاب قطوری باشد با شمه‌هایی از اقتصاد و سیاست؛ اما بیشتر از آن روانشناسی اجتماعی مردمی مستأصل که به در و دیوار کوبیدن خود به دنبال راهی برای بقا هستند. فاکتورهای زیادی هستند که روانشناسی قیمت دلار در ایران را تعیین می‌کند. از حافظه تاریخی چهل ساله مردم تا بازی‌های دلالان که در ساختاری از بده بستان‌های قابل پیش‌بینی که در بازیگران اقتصادی و سیاسی در آن فعالیت می‌کنند.

کاهش قیمت دلار پس از انتخاب جو بایدن به سمت ریاست جمهوری ایالات متحده نشان داد که قیمت ارز در ایران چقدر تابع معیارهای روانی است. برخی از کارشناسان به کاهش قیمت دلار تا 20 هزار تومان اشاره می‌کنند. این پدیده و تجربه جهش‌های قیمتی در دوره‌های قبلی نشان می‌دهد که کارشناسان حوزه ارز به جز ساختارهای اقتصادی و سیاسی باید به روانشناسی بازار کنشگران بازار ایران نیز توجه کنند.

مساله تورم دلار

در میان کشورهای منطقه، همسایگانی که هر یک خود را مشکلات اقتصادی درگیر هستند، تنها ایران است که تورمی دو رقمی دارد. مهر سال 99 نرخ تورم به 27.2 درصد رسید. در ماه‌هایی از سال نیز به تورم 50 درصد رسید که نزدیک به رکورد تورم در سال 1373 است؛ سالی که تورم ماهیانه کشور به میزان 59 درصد رسید. در دنیا تنها چهار کشور هستند که وضعیتی بدتر از ایران دارند: ونزوئلا، زیمبابوه و آرژانتین.

واقعیت آن است که تورم در ایران تابعی است از ارزش ریال در برابر دلار. گرچه مهار نرخ تورم مساله‌ای حل شده در دنیا است و متوسط تورم در جهان برابر 2.4 درصد است اما مشکلات مالی، دولت را مجبور می‌کند دست به چاپ پول بزند و یا با سیاست‌هایی انقباضی ارزش پول ملی را کاهش دهد. در واقع دولت‌ها در این شرایط مشکلات داخلی خود را به دوش ملت می‌اندازند.

با این حال بارها از زبان عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی ایران و دیگر متصدیان اقتصادی شنیده‌ام که قیمت دلار واقعی نیست و حباب دارد. این به معنای این است که عوامل دولتی قبول ندارند که سیاست‌های اقتصادی آنها موجب کاهش ارزش پول ملی شده است.

خارج از راستی آزمایی سخنان متصدیان اقتصادی، آنچه به قیمت دلار در سال‌های اخیر دامن زده است، انتظارات تورمی در جامعه و بازار است. انتظاراتی که با دستگیری و حتی اعدام کسانی که سلطان ارز و سکه نامیده شده‌اند پایین نمی‌آیند.

بازی‌های قیمت دلار

گرچه امروز بسیاری از انتظار داشتند که به مانند روزهای پیش با انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری، دلار سقوط خود را ادامه دهد اما اینگونه نشد. نقطه حمایتی دلار مانع از این شد که این ارز پر دادوستد بیش از این سقوط کند. با این حال در صورت ادامه کاهش دلار، سقوط آن آنگونه نخواهد بود که بسیاری انتظار دارند. این به انتظارات بازار باز می‌گردد که مانع از کاهش بیشتر آن می‌شود.

با این حال برخی از تحلیل‌گران از کاهش قیمت دلار به 20 هزار تومان و بسته شدن آن در 24 هزار تومان سخن به میان آورده‌اند. این به جز تصمیم دولت و بانک مرکزی به بازی‌های دلال‌ها و صف‌های خرید و فروش نیز باز می‌گردد. اما قیمت‌ها چگونه در بازار بالا و پایین می‌روند.

ترس و استرس محرک اصلی بازار ارز

در روزهایی که 90 و 91 که قیمت دلار و ارز لحظه‌ای بالا می‌رفت چهره‌های نگرانی در صف‌های خرید دیده می‌شد که آمده است از تتمه حساب ریالی خود در حفظ کنند. حساب‌های ریالی که در عرض آن روزها 3 برابر ارزش خود را از دست دادند.

همین اتفاق در اردیبهشت امسال دوباره تکرار شد. همان روزها بود که فیلم مسابقه دوی خریداران برای خرید سریعتر ارز در مجتمع تجاری در خیابان میرداماد وایرال شد. بسیاری از این رفتار مردم ابراز شگفتنی می‌کردند و آن را موجب تأسف می‌دانستند. اما واقعیت آن است که بازیگران اقتصادی برحسب مهره‌هایی که در دست دارند عمل می‌کنند و در آن هنگام اتفاقاً کاملاً عقلانی رفتار کردند.

شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران موجب شده است ترس از دست دادن دارایی‌ها و آینده نامعلوم یکی از مهمتری محرک‌ها برای خرید ارز، طلا، مسکن، خودرو و به تازگی سرمایه‌گذاری در بورس باشد. در نبود بازار و اقتصاد پویا و گزینه‌های متعدد دیگر این پنج بازار یک به یک جای خود را به دیگری داده و در دوره‌هایی بازدهی خوبی از خود نشان می‌دهند. مردمی که جایی برای سرمایه‌گذاری و نجات دارایی خود نمی‌بینند به ناچار به همین بازارهای در دسترس روی می‌آورند.

با این همه عدم اطلاع از بازار در کنار ترس و استرس یکی از مهمترین عوامل از دست دادن دارایی‌ها است. از همین روی تحلیل‌گران و معامله‌گران زیرک باید بیاموزند که بدون احساس تحلیل کنند و بدون احساس به خرید و فروش بپردازند. ثبات روانی در چنین هنگامی نیاز به تجربه زیاد در بازار و داشتن نگاهی منطقی دارد.

طمع‌کاران اقتصادی و ماهی گرفتن از آب گل‌آلود

معمولاً این کلمه طمع بار روانی منفی نزد شنونده دارد. اما در بازار، بازیگران باید طمعکار باشند و برای سود بیشتر بجنگند. اما انتظار از سود باید منطقی باشد. نبود نظارت قانونی و اخلاقی در کنار نرخ ارز دولتی موجب شده است که بسیاری از واردکنندگان از شرایط کشور بهره کافی را ببرند. برخی از کارشناسان ارز دولتی را یکی از دلایل بالا رفتن قیمت ارز می‌دانند. چراکه واردکنندگان کالاهای اساسی با ارز دولتی به جای رفع نیاز مردم بعضاً دلار دولتی را در بازار عرضه کرده و از سود ناشی از آن اقدام به وارد کردن کالا کردند. برخی نیز تنها با استفاده از مشخصات دیگران اقدام به صادرات و واردات کردند و در این میان ارزهای کلانی را وارد بازار کردند. ماجرای 70 کارتن‌خوابی که به صورت میلیاردی صادرات کرده‌اند از زبان رئیس بانک مرکزی از آن جمله است.

در صف‌های خرید ارز نویسنده شخصاً با تعدادی از این اشخاص برخورد کرده است. حتی سامانه نیما برای تخصیص ارز صادراتی به واردات کالاها نیز نتوانسته این مشکل را رفع کند.

نمونه‌ای دیگر دلالانی هستند که با به خدمت گرفتن گروهی به خرید ارز می‌پردازند. این روزها این افراد نیز در صف‌های خرید و فروش زیاد دیده می‌شوند. این راهکاری است که برخی از دلالان پس از محدودیت خرید سالانه 2000 دلار اندیشیدند. پدیده‌ای که مشاهده و برخورد با آن می‌تواند بسیار ساده باشد و تنها کافی است سیستمی جامع از خریداران موجود باشد که آدرس پستی خریداران را رصد کرده و موارد مشکوک را پیگیری کند.

 عدم اعتماد

بارها و بارها در رسانه‌های مختلف از حباب قیمت دلار و بورس و مسکن سخن گفته شده است. در فضای ایران متاسفانه به سخنان مسئولان و رسانه‌ها اعتمادی نیست. در نبود فضای اعتماد سخنان کارشناسان و تحلیل‌های فنی، فضا برای برخوردهای واکنشی باز خواهد شد.

نبود فضای اعتماد بین حاکمیت و مردم را می‌توان در رویدادهای دیگری مانند اپیدمی ویروس کرونا نیز مشاهده کرد.

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید!