علم بهتر است یا ثروت!

موضوع انشای همه ساله دبستان که خانم معلم به کلاس شلوغ ما می‌داد این بود: علم بهتر است یا ثروت! امروز که در آستانه چهل سالگی قرار دارم چگونه به این سؤال چگونه جواب می‌دهم. جواب بسیاری از همنسلان من و شاید امروز تقریباً تمامی ایرانی‌ها ثروت باشد. تاریخ معاصر درس‌های تلخی از فقر به ما داد و دیدیم و خواندیم که به قول فردوسی «بکوشیم و از کوشش ما چه سود.» این این وانفسای و عرصه جولان دلالان، علم و مقام نیز که طی هزاره‌ها به جهد تلاش و کوشش میسر می‌شدند اکنون در جیب دلالان یافت می‌شود. دکترها و مهندس‌های یک شبه از دانشگاه‌های ینگه دنیا با مهر و نماد و عناوینی که خواننده را آچمز می‌کند.

با این حال می‌خواهم خرق عادت کرده و جوابی به خواننده عزیز بدهم که او را خوش نمی‌آید. هنوز گمان این کیبورد در این است که علم بهتر است و چرا؟ بیایید به اهالی علم نگاهی بیندازیم:

لئوناردو داوینچی

رنسانس ایتالیا نابغه کم نپروراند، اما داوینچی شخصیت دیگری است. هنرمند، دانشمند آینده نگر که لایق کلمه بزرگترین مهندس جهان است. ایده اولیه هلیکوپتر و تانک آن هم قرن‌ها پیش از آنکه چنین دستگاه‌هایی عملی باشند از آن داوینچی است. طرح‌هایی از دستگاه بافندگی و اره هیدرولیک نیز ارائه کرد. زیردریایی و ربات را هم در ذهن پروراند و بر روی کاغذ پیاده کرد. فهرست آنچه داوینچی به انسان معاصر هدیه داده است از شماره بیرون است.

داوینچی محبوب پادشاه و پاپ وقت بود. به همین دلیل عاقبت به خیر شد و با رفاه زندگی را بدرود گفت. سناریویی که امروز نمی‌توان تصور کرد.

باروخ اسپینوزا

یهودی با اصالت پرتقالی که خانواده‌اش از شر تعصبات مذهبی به هلند گریخته بودند و یکی از بزرگترین خردگرایان و جبرگرایان عضر روشنگری شد. هگل در مورد او گفته است «شما یا پیرو اسپینوزا هستید و یا اساساً فیلسوف نیستید.» به دلیل نظراتش از جامعه یهودیان هلند طرد شد و پیشه تراش شیشه‌های عدسی را در پیش گرفت.

این فیلسوف درونگرا در نهایت سادگی می‌زیست و 44 سالگی در شهر لاهه فوت کرد. کتاب ارزشمند او با نام "اخلاق" پس از مرگ او منتشر شد.

نیکولا تسلا

تسلا هیچ وقت ازدواج نکرد و  تمام هم خود را بر اختراع چیزهای تازه‌ گذاشت. این رقیب فقیر ادیسون چیزهای بسیاری را دنیای معاصر هدیه داد. از موتور الکتریکی، قایق کنترل از راه دور، تکنولوژی رادار و ارتباطات بدون سیم. با وجود این زندگی پربار و پرمعنا جامعه برای اعتبار لازم را به ایده‌ها و نبوغ او نداد و تسلا در فقر از دنیا رفت.

امروز نام تسلا بر روی یکی او ثروتمندترین شرکت‌های آمریکایی و تولیدکننده خودروهای برقی حک شده است. شرکت تسلا با مدیریت نابغه دیگری اِلان ماسک ایده‌های جاه طلبانه‌ای رانندگی خودکار را را اجرایی کرده است.

مایکل فارادی

پدرش چنان بیمار بود که به ندرت می‌توانست کار کند. به همین دلیل مایکل فارادی کودکی و نوجوانی را در فقر گذراند. کار در مغازه صحافی و آشنایی با کتاب او به فیزیک و شیمی علاقمند کرد. به سخنرانی‌های شیمیست معروف، هامفری دوی می‌رود و نامه‌ای به او می‌نویسد. پس از مدتی با عنوان دستیار و در دفتر دوی مشغول به کار می‌شود، جایی که با تبعیض به خاطر موقعیت اجتماعی پایین‌اش مواجه می‌شود.

فارادی مکتشف الکترومگنتیک است و برای اولین بار ارتباط بین نور و مگنتیزم را کشف می‌کند.  او حلقه بنزن را کشف می‌کند و برای نخستین بار اتاق هوای تبدیل گاز به مایع را درست می‌کند.

در میان فیلسوفان، هنرمندان، دانشمندان و مخترعان جهان افراد ثروتمند کم نبوده‌اند. از توماس ادیسون تا جیمز واتسون. البته هیچ کدام از آنها در میان ثروتمندترین افراد زمانه خود قرار نداشتند و قرار نیز داشته باشند. در واقع بسیار از این اندیشمندان و مخترعان در هر رشته‌ای در فقر زیستند.

شاید خواننده این را مشکلی در دنیای زیست انسانی بداند که در آن آگاه‌ترین افراد در بهترین وضعیت مالی خود نزیسته‌اند. البته این مشکل ایراد وارد است که چرا اندیشمندان و باهوش‌ترین افرار جامعه در فقر زندگی می‌کنند. اما معیار موفقیت با میزان سود مالی و ثروت آن سنجه نادقیقی است که دنیای مدرن در اختیار بشر قرار داده است. زندگی معنادار و پربار همان چیزی است که محرک بسیاری از ذهن‌های درخشان بوده است. آنچه انسان را به شادی واقعی می‌رساند و جهانبینی که از بند تعبد پول و ثروت و قدرت آزاد است.

اولین نفری باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید!